جدول جو
جدول جو

معنی ایمن گشتن

ایمن گشتن(مُ)
مطمئن شدن. مصون گشتن. در امان و امن قرار گرفتن:
از آب خوش و خاک یکی گل بسرشتم
کردم سرخمتان بگل و ایمن گشتم.
منوچهری.
از برف نو بنفشه گر ایمن گشت
ایدون چرا چو جامۀ ترسا شد.
ناصرخسرو.
بی اصل... چون ایمن و مستغنی گشت بتیره کردن آب خیر... گراید. (کلیله و دمنه)
لغت نامه دهخدا