منسوب به ایلیات (در تداول عوام)، (فرهنگ فارسی معین)، رجوع به ایلاتی شود، جمع واژۀ یمین، سوگندها، (آنندراج) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (غیاث اللغات) (از اقرب الموارد) : من شکستم حرمت ایمان او پس یمینم برد دادستان او، مولوی، ، جمع واژۀ یمین (سوی راست)، (از اقرب الموارد) (منتهی الارب)، و رجوع به یمین شود، مردی که زن وی مرده باشد و محتاج به زن بود، یقول رجل ایمان عیمان، مرد زن مردۀ محتاج بزن، (ناظم الاطباء)، رجل ایمان عیمان، مرد زن و مواشی مرده که آرزوی زن و شیر دارد، امراءه ایمی عیمی، مؤنث آنست، (منتهی الارب)