جدول جو
جدول جو

معنی ایلچی گری

ایلچی گری(گَ)
عمل و کارایلچی. سفارت. پیغام رسانی. (فرهنگ فارسی معین) : یرلیغ و کوتلها بربسته بر سر راهها بدزدی می رفتند و بحیلت و مکر ببهانۀ ایلچی گری کاروانیان و ایلچیان را می زدند. (تاریخ غازان چ کارل یان ص 272) ، ایلک که ظاهراً به معنی نخست و اول آمده است بعدها یک چند لقب اعقاب شمس الدوله نصر بن علی بوده است. ملوک ایلک خانیان یا ملوک خانیۀ ترکستان یا آل افراسیاب نام معروف به وده اند:
سست گشته پای خان اندر رکیب
خشک گشته دست ایلک بر عنان.
فرخی.
کیست آن کس که سر از طاعت تو بازکشد
که نه چون ایلک آید سته و چون چیپال.
فرخی.
رجوع به دایرهالمعارف فارسی و تاریخ کامل ابن اثیر ص 78، 79، 92، 99 و قاموس اعلام ترکی ج 2 و تاریخ عمومی و تاریخ مغول چ عباس اقبال ص 11 شود
لغت نامه دهخدا