جدول جو
جدول جو

معنی ایقاح

ایقاح(اِ تِ)
سخت شدن سم، (از ’وق ح’) (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (آنندراج)، (از ’ا ک ل’) خورانیدن طعام، (آنندراج)، دادن چیزی را تا بخورد، (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء)، بخورانیدن، (تاج المصادر بیهقی)، سخن چینی کردن در میان ایشان، (منتهی الارب)، سخن چینی کردن، (تاج المصادر بیهقی)، و برانگیختن بعض بر بعض، (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)، آکلت النار الحطب ایکالاً، معدوم کردن آتش هیزم را، (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)، خوردنی آوردن درخت خرما و زراعت، (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)، قادر گردانیدن فلان را بر فلان، (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا