جدول جو
جدول جو

معنی ایفاض

ایفاض(اِ تِ)
دویدن، (از ’وف ض’) شتافتن، (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (ترجمان القرآن)، برپای کردن تکیه گاه جهت کسی، (آنندراج) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)، به این دو معنی مشهور است، (ناظم الاطباء)، زفتی کردن، (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (آنندراج)، بوکاء بستن سر مشک را، یقال اوکی القربه و علیها، ای شدّه بالوکاء، (از منتهی الارب) (آنندراج)، سر مشک ببستن، (تاج المصادر بیهقی)، خاموش شدن، (منتهی الارب)، یقال: اوک حلقک، یعنی خاموش باش، و به این معانی یایی است، (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا