نام دریایی نزدیک پرسنخان، (التفهیم ص 170)، اسکول، ایسکول، ایسکوک، این اختلافات عیناً در همه کتب جغرافیایی قدیم مانند حدود العالم و مسالک و الممالک ابن خرداذبه و امثال آنها دیده میشود، ظاهراًحرف آخر لام است نه کاف و کلمه ترکی است و مرکب از دو لفظ کول (گل، گول) به معنی دریاچه و (ایسی) یا (ایسیت) و یا (ایست) باختلاف لهجه های ترکی به معنی گرم وتشنه، پس ایسیگول یا اتسیگول به معنی دریاچۀ گرم یا کم آب است، کوک که ’گوی’ بواو مجهول تلفظ میشود هم در ترکی رنگ کبود آمده اما اینجا مناسبتر همان ’گول’ به معنی دریاچه است، (از حاشیۀ التفهیم ص 170)، گاه برای حیوان نیز به کار رفته، (فرهنگ فارسی معین)، برای غیر ذوی العقول (حیوان و جز آن) نیز استعمال شده است: چاه پر کرباسه و پر کژدمان خورد ایشان پوست روی مردمان، رودکی، شتورکث، سبکث، بحاکث ... شهرکهایی اند از چاچ و از ایشان کمانهای چاچی خیزد، (حدود العالم چ دانشگاه تهران ص 117)، و بیشتر از این ناحیت بربریان پلنگ خیزد که بربریان شکار ایشان کنند و پوست ایشان بشهرهای مسلمانان آرند، (حدود العالم)، پس ساعات مستوی راست آنند که عدد ایشان مخالف تواند بودن مر عدد ایشان را بشب، (التفهیم)، پس پشتش بسی مهد و عماری در ایشان ماه رویان حصاری، (ویس و رامین)، بایتکین ... صد و سی تن طاوس ... آورده بود و امیر مسعود ایشان را دوست داشتی و بطلب ایشان بر بامها آمدی، (تاریخ بیهقی)، چون مثال مگس انگبین و کرم پیله که بدیدارحقیرند ولیکن از ایشان چیزها پدیدار آید عزیز و باقیمتست، (نوروزنامه)، میشود صیاد مرغان را شکار تا کند ناگاه ایشان را شکار، مولوی