معنی اهناق اهناق(اِ تِ) تفته و بی آرام کردن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، آرام یافتن و بی پژمان شدن به کسی. (ناظم الاطباء) ، اهل بالمکان (مجهولا) ،به اهل خویش آبادان گردید آن جای. (ناظم الاطباء) لغت نامه دهخدا