جدول جو
جدول جو

معنی اوگندن

اوگندن
(کُ کَ دَ)
افگندن. (آنندراج) (ناظم الاطباء) : و انوشیروان بیک زخم سر مزدک در کنارش اوگند. (ابن البلخی). شرار آتش کینه در دلش شعله اوگندن گرفت. (سند بادنامه)
لغت نامه دهخدا