معنی انغماض انغماض(اِ تِ) فرازشدن چشم. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). بسته شدن چشم. (از اقرب الموارد) ، بسیار خندیدن، دفعه دفعه کمیز انداختن گوسفند، بلب اشاره کردن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) لغت نامه دهخدا