معنی انغلال - لغت نامه دهخدا
معنی انغلال
- انغلال(اِ تِ)
- درآمدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). داخل شدن. (از اقرب الموارد). در میان چیزی شدن. (تاج المصادر بیهقی) (مصادر زوزنی) ، ترغیب نمودن کسی را در کاری. (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (آنندراج) (از اقرب الموارد). راغب کردن. (تاج المصادر بیهقی) (مصادر زوزنی) : انفسه فی الامر، نفیس شدن. (تاج المصادر بیهقی) (مصادر زوزنی). گرانمایه شدن. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا