جدول جو
جدول جو

معنی انغطاط

انغطاط(اِ تِ)
به آب فروشدن. (یادداشت مؤلف). به آب فرورفتن. (از معجم متن اللغه) ، یاری دادن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). نصرت دادن و مدد کردن. (از اقرب الموارد) ، دراز کشیدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، خداوند شتران رمنده ونافر شدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) (از اقرب الموارد) ، حکم کردن به غلبۀ کسی بر کسی. (تاج المصادر بیهقی) (از اقرب الموارد) : انفر علیه، به چیرگی حکم کرد بر وی. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). به چیرگی حکم کردن بر کسی. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا