جدول جو
جدول جو

معنی انغاض

انغاض(اِ تِ)
جنبیدن و مضطرب شدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) (از اقرب الموارد) ، باردار شدن زن و رغبت نکردن وی بچیزی. (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء). ویار کردن زن. (یادداشت مؤلف) ، دردمندبینی شدن شتر از چوبک مهار. (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء). نالیدن شتر از حلقۀ مهار. (از اقرب الموارد) ، رام و منقاد گردیدن. (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) ، کراهت داشتن گوینده از آنچه گفته. (از ناظم الاطباء). تنزه. (از اقرب الموارد) ، سابق شدن. (آنندراج). و رجوع به انف و انفت و انفه شود
لغت نامه دهخدا