جدول جو
جدول جو

معنی انسراط

انسراط(اِ لِ)
به آسانی فروشدن در گلو، یقال انسرط فی حلقه. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). به آسانی فروشدن چنانکه لقمه در گلو. (از اقرب الموارد) ، فروهشته شدن شکم و نزدیک فربهی رسیدن. (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (آنندراج). بزرگ شدن شکم و نزدیک شدن آن از فربهی به زمین. (از اقرب الموارد) ، روان شدن آب بر روی زمین. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). روان شدن بر روی زمین. (آنندراج) ، بگذشتن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) (تاج المصادر بیهقی) ، شکافته شدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) (از اقرب الموارد). شکافته شدن چنانکه سنگ. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا