جدول جو
جدول جو

معنی اندریابنده

اندریابنده(پَرْ سَ دَ / دِ)
دریابنده. مدرک. ادراک کننده. (از فرهنگ فارسی معین) : واجب الوجود بزرگترین اندریابنده ای است مر بزرگترین اندریافته را که خود است تمامترین اندریافتن دایم به آن بهاء و به آن عظمت... (دانشنامه علایی چ احمد خراسانی ص 131). هرکه او زنده است و بی آفت است او شنواست و بیناست و اندر یابندۀ چیزهاء اندر یافتنی است... و درست کردیم که صانع قدیم زنده است و مر او را آفتی نیست، دانستیم که شنوا و بیناست و اندریابندۀ چیزهاء اندریافتنی است. (جامعالحکمتین ص 56). و چون همی گویند که باید که خدا بینا یا اندریابندۀ چیزهاء اندریافتنی باشد. (جامعالحکمتین ص 56)
لغت نامه دهخدا