جدول جو
جدول جو

معنی اندرنشاختن

اندرنشاختن(مَ)
درنشاندن. نصب کردن:
یکی خانه را زآبگینه بساخت
زبرجد به هرجای اندر نشاخت.
فردوسی.
همی شاه را تخت پیروزه ساخت
همان تاج را گوهر اندر نشاخت.
فردوسی.
و رجوع به نشاختن شود
لغت نامه دهخدا