جدول جو
جدول جو

معنی اندرفتادن

اندرفتادن(مُ ءَ لَ)
اندر افتادن. درافتادن. افتادن. اتفاق افتادن:
تا برنهاد زلفک شوریده را بخط
اندرفتاد گرد همه شهر شور و شر.
عماره.
و رجوع به افتادن شود
لغت نامه دهخدا