معنی انداخته انداخته(اَ تَ / تِ) افکنده. پرتاب شده. پرت شده. (فرهنگ فارسی معین). ملفوظ. لفیظ. لقی. قذیفه. (منتهی الارب). لغت نامه دهخدا