جدول جو
جدول جو

معنی انجب دهلوی

انجب دهلوی(اَ جَ بِ دِ لَ)
حاجی ربیع مغربی از شاگردان مرتضی قلی بیگ اصفهانی از شاعران قرن دوازدهم است. در جوانی به دهلی آمد و توطن گزید. به حکمت تمایل داشت. از او است:
آزمودیم به هر رنگ بسی یاران را
آنکه دارد بوفا رابطه بسیار کم است.
حسن شوخ تو چنان کرد فضا تنگ بدل
که نماند از عرق خجلت گل رنگ بگل.
در چمن تا به تبسم شده لعلش دمساز
میزند غنچه زرشک لب او چنگ بگل.
(از تذکرۀ روز روشن چ تهران ص 87 و الذریعه قسم 1 از جزء 9 ص 106 و فرهنگ سخنوران) ، دراز گردیدن. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (آنندراج) (از اقرب الموارد) ، انجرد فی السیر، ای مضی فیه. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). گذشتن درسیر. (یادداشت مؤلف). بگذشتن در رفتن. (تاج المصادر بیهقی) (مصادر زوزنی) ، کوتاه و تنک موی شدن. (آنندراج). کوتاه و تنک موی گردیدن اسب، دراز و طویل گشتن سیل، سوده گردیدن جامه. (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء). کهنه شدن جامه. (تاج المصادر بیهقی) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا