سوراخ دار گردیدن. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء). سوراخ دار شدن. (آنندراج). انخراق. (از لسان ذیل اقرب الموارد) ، خسته را کشتن. (منتهی الارب). خسته و مجروح را کشتن. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، وفا کردن وعده. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (غیاث اللغات). وفا کردن بوعده. (از اقرب الموارد). وعده راست کردن. (تاج المصادر بیهقی) : توقعی که بغراخان داشت به انجاز مواعید و وفا بشرایط مواطات که میان ایشان ممهد بود... بوفا نرسید. (ترجمه تاریخ یمینی ص 100). - امثال: انجز حرماً وعد، این مثل را در وقت وفا کردن وعده گویند و گاهی وقت وفا کردن خواستن استعمال کنند. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). اصله (اصل هذا المثل) ان الحارث ابن عمروقال لصخربن نهشل هل ادلک علی غنیمه ولی خمسها، فقال نعم، فدله علی ناس من الیمن فاغار علیهم صخر، فظفر و غلب و غنم فلما انصرف قاله الحارث ذلک فوفی له صخر. (منتهی الارب)