جدول جو
جدول جو

معنی انتما کردن

انتما کردن(مُ مَ شَ)
انتساب یافتن. ارتباط یافتن. (فرهنگ فارسی معین). خود را بکسی نسبت دادن و بدو منسوب ساختن: اردشیر بن بابک بپارس خروج کرد و انتما بساسان بن بهمن کرد. (فارسنامۀ ابن البلخی ص 60). جمعی حادث شده اند و با صاحب مصر انتما میکنند. (ترجمه تاریخ یمینی ص 398).
بجز بخدمت تو بنده انتما نکند
بهر کجا که پژوهش رود زنسل و نژاد.
کمال اسماعیل (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا