جدول جو
جدول جو

معنی انتضال

انتضال(اَ)
بیرون آوردن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) (از اقرب الموارد) : یقال انتضل سهماً من الکنانه. (اقرب الموارد) ، پیاده پا رفتن درزمین. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). پیاده سفر کردن. (از اقرب الموارد) ، در زمین درشت تخم کاشتن و درآمدن در آن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). در زمین درشت زراعت کردن. (از اقرب الموارد) ، قائم شدن سایه در موقع ظهر: انتعل المطی ظلالها، قائم شد سایه در موقع ظهر. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا