معنی انبوده انبوده (اَمْ دَ / دِ) انباشته شده. گردآمده. رجوع به انبودن شود، چیدن. قطف. حصاد. (یادداشت مؤلف) : نیک افکن تخم تات نیکی روید تخم بد افکن همیشه خار انبوید. ؟ (از ترجمان البلاغۀ رادویانی از یادداشت مؤلف). ، پراکنده کردن. (ناظم الاطباء) لغت نامه دهخدا