قرین شدن. همراه شدن. جفت شدن. یکی شدن: ز جایی که بد شادمان بازگشت تو گفتی که با باد انباز گشت. فردوسی. ز جیحون دلی پر ز غم بازگشت ز فرزند، با درد انباز گشت. فردوسی. که فغفور چین با وی انباز گشت همه کشور چین پرآواز گشت. فردوسی. با تو انباز گشت طبع بخیل نشود هر کجا شوی ز تو باز. ناصرخسرو. عاقبت هر یک بجوهر بازگشت هر یکی با جنس خود انباز گشت. مولوی.