جدول جو
جدول جو

معنی امین الدین

امین الدین
(اَ مِ)
ابن شیخ کریم و برادربزرگ منشی فداحسین (قرن 13 هجری). به اردو و فارسی شعر میگفته و او راست رسالۀ ’نثر بهار’. از اوست:
نوبهار اینک چو حسن گلرخان رنگین اداست
نرگس شهلا برنگ ما سراپا چشمهاست
ساقیا از جانب ماتشنگان غفلت چراست
فصل گل آمد شراب و شیشه و ساغر کجاست ؟
(از تذکرۀ روز روشن چ تهران ص 83)
نصر یا نصیر یا ناصر. جد دوم حمدالله مستوفی که مدتی سمت استیفای عراق را داشته و بعد از آن شغل کناره جسته و بزهد و عبادت پرداخته است. (از تاریخ مغول عباس اقبال ص 523) (از نزهه القلوب چ لیدن ص 48)
امیر امین الدین، پسر شهاب الدین فضل. از سرداران و ملازم سلطان ابوسعید بهادر بود. (از حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 356). رجوع به سربداران شود
فضل بن علی فضل هبری، ملقب به امین الدین و مکنی به ابوعلی. از مشاهیر محدثان و مفسران و فقهای قرن ششم هجری است. رجوع به ابوعلی... شود
جبرئیل بن شیخ صالح بن قطب الدین، پدر شیخ صفی الدین اسحاق، سرسلسلۀ صفویان است. رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 2 صص 412- 414 شود
لغت نامه دهخدا