جدول جو
جدول جو

معنی امظاظ

امظاظ(اِذْ ذِ)
پوست باز کردن از درخت تر تا خشک گردد. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء). گویند: امظظت العود الرطب، پوست باز کردم از آن تا خشک گردد. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) ، شیر خورانیدن کودک و شتر بچه را. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از آنندراج). شیر دادن به کودک. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا