جمع واژۀ امصوخه. (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). رجوع به امصوخه شود، کم گردیدن موی و پر و مانند آن. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) ، بی گیاه یا کم گیاه گشتن زمین. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، برکشیدن از کسی مال او را. (از منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). برکشیدن مال کسی را و نیازمند کردن او را. (از اقرب الموارد) ، چریدن ستور همه گیاه چراگاه را. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، بقحطی رسیدن قوم. (از اقرب الموارد) ، افتادن قوم در زمین بی گیاه. (از اقرب الموارد)