جدول جو
جدول جو

معنی امشاح

امشاح(اِ هَِ)
خشک و سخت شدن سال. گویند: امشحت السنه، وقتی که قحط سالی شود و سال سخت گردد. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) ، بچه افکندن زن که هنوز مضغه باشد. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (آنندراج) (از اقرب الموارد). کودک بیفگندن زن در آن حال که مضغه باشد. (تاج المصادر بیهقی) ، دوشیدن شبان گوسفند را و همه شیر پستان دوشیدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). همه شیر پستان دوشیدن شبان گوسفند را. (آنندراج). تمام شیر پستان گوسفند را دوشیدن. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا