جدول جو
جدول جو

معنی امرا

امرا
(اُ مَ)
جمع واژۀ امیر. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). پادشاهان. (منتهی الارب) : ماوراءالنهر ولایتی بزرگ است سامانیان که امرای خراسان بودند حضرت خود را آنجای ساختند. (تاریخ بیهقی). امرای اطراف هرکس خوابکی دید. (تاریخ بیهقی).
بر حکمت میری ز چه پایید چو از حرص
ف تنه غزل و عاشق مدح امرایید.
ناصرخسرو.
سکه تو زن تا امرا کم کنند
خطبه تو خوان تا خطبا دم زنند.
نظامی.
لغت نامه دهخدا