امر کجاست؟ - لغت نامه دهخدا
معنی امر
- امر(اَ مَ)
- موضعی است به دیار غطفان. (از مراصدالاطلاع) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، جنین مشیمه و خون بسته شده انداختن ناقه. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). خون بسته شده انداختن ناقه. (آنندراج). بچه بیفکندن اشتر. (تاج المصادر بیهقی) ، چرانیدن ستور را. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). واگذاشتن ستور تا هر جا می خواهد بچرد. (از المنجد) ، واگذاشتن ستور تا هر جا می خواهد برود، آمیختن. (از اقرب الموارد) ، وفاناکردن پیمان را. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). بعهد و پیمان وفا نکردن. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا