معنی امح امح(اَ مَ ح ح) فربه تن دار. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). سمین. (ناظم الاطباء). سمین همچون ابح. (از اقرب الموارد). و رجوع به ابح شود لغت نامه دهخدا