جدول جو
جدول جو

معنی امتقاع

امتقاع(اِ رِ)
همه شیر پستان مکیدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). مکیدن کره همه شیر پستان را. (از اقرب الموارد) ، بخدمت داشته شدن. بکار گرفته شدن، بذل کردن چیزی را. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) ، ضعیف کردن. (تاج المصادر بیهقی). خوار و ضعیف داشتن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) :
کوه کنعان را فرو برد آن زمان
نیم موجی تا بقعر امتهان.
مولوی.
بشمرند آن ظلمها و امتهان
کز یزید و شمر دید آن خاندان.
مولوی.
از سلطان بضراعت و امتهان امان خواستند. (جهانگشای جوینی). و رجوع به بادروزه شود
لغت نامه دهخدا