غوک ماده. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (از معجم متن اللغه) ، در تداول مردم آذربایجان، طعامی که برای زن آبستن برند: لقمۀ اما. - اما شدن، (در تداول زنان) پیدا شدن مرضی از نخوردن طعامی که شخصی دیده و خواسته است. خواستن دل زن آبستن چیزی را و هوس شدید آن کردن. بیمار شدن بعلت شنیدن بوی خوش طعامی و نخوردن از آن، و این علت بیشتر زنان آبستن را افتد: این عروس ما کنون آبستن است چار ماهش تا بگاه زادن است ترسم او این بوی خوش چون بشنود هفت قرآن در میان، اما شود. مؤلف لغت نامه (از فرهنگ فارسی معین)