جدول جو
جدول جو

معنی اله

اله(اَ لَ / لِ)
به هاء مختفی، مقل ازرق. (از فرهنگ جهانگیری). آن صمغمانندی است دوائی. (برهان قاطع) (آنندراج). ازرق. (فرهنگ رشیدی) :
هست طراز یاسمین لالۀ لؤلؤ قرین
کرده لبش چو انگبین تعبیه در شکر اله.
فلکی (از جهانگیری).
، آغاز کردن شتربچه بشیر خوردن، تحریص. حریص کردن. واداشتن. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا