جدول جو
جدول جو

معنی المنه لله

المنه لله(اَ مِنْ نَ تُ لِلْ لاه / لِلْ لَهْ)
منت خدای راست. (ناظم الاطباء). سپاس خدای را. شکر خدا راست. رجوع به منت و منه شود:
بگذشت ز ناگهان بری بر من زد
المنه ﷲ که بری خوردم از او.
(صحاح الفرس).
المنه ﷲ که این ماه خزانست
ماه شدن و آمدن راه رزانست.
منوچهری.
ماه رمضان رفت و مرا رفتن آن به
عید رمضان آمد المنه ﷲ.
منوچهری.
بس فتنه که از فضل خداوند شکستی
بس قلعه که المنه ﷲ گرفتی.
سیدحسن غزنوی.
از رزق علی اﷲ از چنان یار
المنه ﷲ از چنین کار.
نظامی.
المنه ﷲ که هوای خوش نوروز
بازآمد و از جور زمستان برهیدیم.
سعدی.
المنه ﷲ که دلم صید غمی شد
وز خوردن غمهای پراکنده برستم.
سعدی.
المنه ﷲ که نمردیم و بدیدیم
دیدار عزیزان و بخدمت برسیدیم.
سعدی.
المنه ﷲ که در میکده باز است
زان رو که مرا بر در او روی نیاز است.
حافظ.
المنه ﷲ که چو ما بی دل و دین بود
آنرا که لقب عاقل و فرزانه نهادند.
حافظ.
المنه ﷲ بخون گرخفتم
یکچند چو غنچه عاقبت بشکفتم.
جامی
لغت نامه دهخدا