منت خدای راست. (ناظم الاطباء). سپاس خدای را. شکر خدا راست. رجوع به منت و منه شود: بگذشت ز ناگهان بری بر من زد المنه ﷲ که بری خوردم از او. (صحاح الفرس). المنه ﷲ که این ماه خزانست ماه شدن و آمدن راه رزانست. منوچهری. ماه رمضان رفت و مرا رفتن آن به عید رمضان آمد المنه ﷲ. منوچهری. بس فتنه که از فضل خداوند شکستی بس قلعه که المنه ﷲ گرفتی. سیدحسن غزنوی. از رزق علی اﷲ از چنان یار المنه ﷲ از چنین کار. نظامی. المنه ﷲ که هوای خوش نوروز بازآمد و از جور زمستان برهیدیم. سعدی. المنه ﷲ که دلم صید غمی شد وز خوردن غمهای پراکنده برستم. سعدی. المنه ﷲ که نمردیم و بدیدیم دیدار عزیزان و بخدمت برسیدیم. سعدی. المنه ﷲ که در میکده باز است زان رو که مرا بر در او روی نیاز است. حافظ. المنه ﷲ که چو ما بی دل و دین بود آنرا که لقب عاقل و فرزانه نهادند. حافظ. المنه ﷲ بخون گرخفتم یکچند چو غنچه عاقبت بشکفتم. جامی