معنی الز الز لازم شدن چیزی بچیزی یا لازم شدن کسی را. باهم بودن و ترک نکردن. الزه وألز به الزاً، لزمه . (از ذیل اقرب الموارد)بی آرام گردیدن. مضطرب شدن. قلق. (از ذیل اقرب الموارد) لغت نامه دهخدا