جدول جو
جدول جو

معنی الخن

الخن(اَ خَ)
مرد ختنه ناکرده. مؤنث آن لخناء. (منتهی الارب) (آنندراج). پسری که ختنه ناکرده باشد. (از اقرب الموارد). ج، لخن (منتهی الارب) (آنندراج) (اقرب الموارد) ، برآغالانیدن و ترغیب دادن و تحریض کردن. (منتهی الارب). ترغیب و تحریض کسی. مولع کردن. الذم به (مجهولاً) ، اولعبه، فهو ملذم به. (اقرب الموارد) ، ماندن در جایی: الذم بالمکان، ثبت. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا