جدول جو
جدول جو

معنی التیام دادن

التیام دادن(مُ)
سازواری دادن. پیوند دادن. رجوع به التیام (از ’ل ٔم’) شود
لغت نامه دهخدا

واژه‌های مرتبط با التیام دادن

التزام دادن

التزام دادن
التزام سپردن. آنکه کسی قراری گذارد که خود را ملزم سازد. خواه با وثیقه و خواه بدون آن، دانه چیدن مرغ و جز آن. (منتهی الارب). چیدن مرغ دانه را ناگاه: چون مرغ در التقاط حبات، ایشان را بمنقار نقار برمیچیدند. (ترجمه تاریخ یمینی) ، سر چیزی رسیدن. (مصادر زوزنی). ناگاه سر چیزی شدن. (تاج المصادر بیهقی) ، آگاه و دیده ور شدن به چیزی بی جستجو، سخن چیدن. (منتهی الارب). قسمتی از گفتار یا سخن کسی را گرفتن. رجوع به التقاط کردن شود
لغت نامه دهخدا

اختیار دادن

اختیار دادن
توان دادن مختار کردن کسی را اختیار بخشیدن قدرت دادن کسی را بر انجام کاری
فرهنگ لغت هوشیار

اختتام دادن

اختتام دادن
پایان دادن بپایان بردن به آخر رساندن به انجام رسانیدن
اختتام دادن
فرهنگ لغت هوشیار

اختیار دادن

اختیار دادن
آزادی دادن به کسی جهت برگزیدن چیزی یا انجام دادن کاری، مختار کردن
اختیار دادن
فرهنگ فارسی عمید