جدول جو
جدول جو

معنی التظاء

التظاء(اِتِ)
زبانه زدن و برافروختن آتش. (منتهی الارب). زبانه زدن آتش. (تاج المصادر بیهقی) (مصادر زوزنی) ، زیان رسانیدن. (منتهی الارب) (آنندراج). زیان رسانیدن بکسی. (از اقرب الموارد) ، دربن کوه رفتن. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد) ، دامن کشان رفتن بناز. (منتهی الارب) (آنندراج). کشیدن دامن بزمین از تکبر و خودپسندی. (از اقرب الموارد) ، از بیخ کندن ناخن را. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد) ، پوشانیدن لباس کسی را. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا