کوه البرز: برو تازیان تا به البرز کوه گزین کن یکی لشکر کم گروه. فردوسی. که یزدان پاک از میان گروه برانگیخت ما را ز البرزکوه. فردوسی. رجوع به البرز شود، سلاح. (منتهی الارب). ابزار جنگ. (اقرب الموارد) ، جمیع آلات جنگ. (منتهی الارب) ، چوبی که بر سر آن دوشعبه باشد. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، آواز آب جاری. (منتهی الارب) (از قطر المحیط) ، یک بار زدن با نیزه. الطعنه بالحربه. (از ذیل اقرب الموارد)