جدول جو
جدول جو

معنی الای

الای(اَ)
اسباب. تشریفات. شکوه. (دزی).
- الای جاوش، مأمور دولتی که کار او رساندن پیغامها و اعلان جنگ است. (دزی).
- الای مدافع، زد و خورد. (دزی).
- امیر الای، کلنل. سرهنگ. (دزی).
- بالالای، با شکوه تمام. با تشریفات. (دزی) ، درنگ کنانیدن. (منتهی الارب). درنگ کردن. (مصادر زوزنی)
لغت نامه دهخدا