جدول جو
جدول جو

معنی اکمک

اکمک(اَمَ)
نان. (یادداشت مؤلف) :
تن گرچه سو و اکمک از ایشان طلب کند
کی مهر شه به اتسز و بغرا برافکند.
خاقانی
لغت نامه دهخدا