کشوث. (ناظم الاطباء). کشوث است، شکوثا و رجمول نیز خوانند. (از ذخیرۀ خوارزمشاهی). همان کشوث است. (از تحفۀ حکیم مؤمن) (از اقرب الموارد). به معنی کشوث است و آن رستنیی باشد که تخم آن را به عربی بذرالکشوث خوانند و چون به سرکه بخورند فواق را تسکین دهد و آنرا به تازی حماض الارنب گویند. (آنندراج) (برهان) (هفت قلزم). و رجوع به کشوث شود، تیره رنگ شدن روی. (ناظم الاطباء) ، سخت شدن و فراگرفتن تاریکی شب همه جا را. (از اقرب الموارد) ، آشکار گردیدن و نمایان گشتن ستاره و روشنی آن در سخت تاریکی. (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء)