جدول جو
جدول جو

معنی اکحج

اکحج(اَ حِ)
جلاب را گویند و آن دارویی چند است جوشانیده و صاف کرده شده. (برهان) (هفت قلزم) (آنندراج). جلاب باشد. (فرهنگ اوبهی) (از فرهنگ سروری). امااکحج که صاحب برهان آنرا جلاب می گوید تصحیف آکج به معنی قلاب است. (یادداشت مؤلف). و رجوع به آکج شود، جمع واژۀ کره. (از یادداشت مؤلف).
- علم اکر، دانش شناختن کره ها. و آن از فروع علم ریاضی است و شامل دو بخش است: اکر متحرک و اکر ساکن. (فرهنگ فارسی معین). علم اکر، علمی است که از احوال عارضه بر کره بحث کند از حیث کرویت آن بی نظر در بساطت یا ترکیب عنصریت یا فلکیت آن، و موضوع آن کره است از نظر کره بودن... و اکر متحرکه جزیی از علم اکر است. اطولوقس یونانی را برای اکر متحرکه کتابیست که در زمان مأمون به عربی ترجمه شد و سپس یعقوب بن اسحاق کندی آن ترجمه را اصلاح کرد. و ثاوزوسیوس مهندس یونانی را نیز کتابی در علم اکر است که به تازی ترجمه شده است و ثابت بن قره آنرا اصلاح و علامۀ طوسی و سپس تقی الدین محمد معروف به راصد مستوفی آنرا تحریر کردند. (از کشف الظنون). و رجوع به اکره شود
لغت نامه دهخدا