جدول جو
جدول جو

معنی اکتساع

اکتساع
(اِ)
دم خود را بر دو ران خود زدن گشن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، پر شدن هرچه باشد. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) ، آگنده شدن مغز استخوان. (تاج المصادر بیهقی) (دهار) (المصادر زوزنی) ، پوشیدن چیزی را در ظرف. (از اقرب الموارد) ، نهادن. برنهادن مالی. گرد کردن. گرد آمدن. گنج نهادن. (یادداشت مؤلف) : چون سخن به ذکر اکتناز و احتیاز زر و سیم رسیدی فرمودی... (تاریخ جهانگشای جوینی)
لغت نامه دهخدا