جدول جو
جدول جو

معنی اکتتاب

اکتتاب(اِ تِ)
نوشتن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) (از اقرب الموارد). از بهر خویش نوشتن. (ترجمان القرآن جرجانی چ دبیرسیاقی ص 18). کتابت. (المصادر زوزنی) ، فراخ شانه. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). پهن کتف. (تاج المصادر بیهقی). مردی پهن شانه و دردمند. (مهذب الاسماء) ، اسب که به سر شانۀ او پهنایی و گشادگی باشد. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا