جدول جو
جدول جو

معنی اکبرآباد نهاوند

اکبرآباد نهاوند(اَ بَ)
دهی از دهستان پایین شهرستان نهاوند. سکنۀ آن 200تن است آب آن از قنات. صنایع دستی زنان شال بافی و محصول عمده آنجا غلات و لبنیات و حبوب و توتون است. به این ده فرنه آباد نیز گویند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5) ، ادبار. (فرهنگ لغات عامیانه).
- اکبیر زدن، اکبیر گرفتن. گرفتار ادبار شدن. (فرهنگ لغات عامیانه). و رجوع به ترکیب اکبیر گرفتن در ذیل همین ماده شود.
- اکبیر گرفتن، اکبیر زدن. گرفتار ادبار شدن. (فرهنگ لغات عامیانه). و رجوع به ترکیب اکبیر زدن در ذیل همین معنی شود.
، چیزی است مانند خبیص خشک که زنبور عسل آرد، و آن نه شمع است و نه عسل و نه شیرینی کامل دارد. (فرهنگ فارسی معین). و رجوع به اکبر شود
لغت نامه دهخدا