جدول جو
جدول جو

معنی اکادشه

اکادشه(اَ دِ شَ)
اکادش. جمع واژۀ اکدش. رجوع به اکدش و فیه مافیه حواشی ص 334 شود، خرد شدن دندانها و افتادن آنها. (از ناظم الاطباء) ، اکله. (ناظم الاطباء). رجوع به اکله شود، سر چیزی را خوردن، فانی کردن عمر، فانی کردن آتش هیزم را. (از اقرب الموارد) ، مؤاکله. (ناظم الاطباء). و رجوع به مؤاکله شود، خوردن بعضی مر بعضی را. (ناظم الاطباء). و رجوع به اکال شود
لغت نامه دهخدا