جدول جو
جدول جو

معنی اقطاب

اقطاب
(اَ)
جمع واژۀ قطب. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). رجوع به قطب شود، سپسایگی برگردانیدن اسب را. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) ، بر کون نشستن سگ. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). بدبر نشستن سگ. (منتهی الارب) (آنندراج). بدم وانشستن سگ. و قد نهی عن الاقعاء فی الصلوه و هو ان یضع الیتیه علی عقبیه بین السجدتین. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، بلند و بر استخوان چسبان گردیدن سر بینی. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا