معنی اقبص - لغت نامه دهخدا
معنی اقبص
- اقبص(اَ بَ)
- بزرگ سر. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). درازسر یاگردسر. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، بسختی درافتادن. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (آنندراج) ، خرد و خوار شمردن کسی را. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (آنندراج). حقیر داشتن. (تاج المصادر بیهقی) (المصادر) ، فروشدن ستاره، بناگاه درآمدن بجایی، بر ناقه برجستن گشن بی آنکه رها کنند او را. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) ، ستم کردن. (غیاث اللغات) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا