معنی اقاریر - لغت نامه دهخدا
معنی اقاریر
- اقاریر(اَ)
- جمع واژۀ اقرار. رجوع به اقرار شود، در تداول، داد و ستد قبض در معاملات. (ناظم الاطباء).
- قبض و اقباض کردن، قبض دادن و قبض گرفتن. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
واژههای مرتبط با اقاریر
اساریر
- اساریر
- جمع اَسرار. ججمع سِرُ به معنی خط های کف دست و پیشانی، چین و شکن روی پوست چهره و دست
فرهنگ فارسی معین
اساریر
- اساریر
- جَمعِ واژۀ اَسْرار. جج ِ سرر. خطهاء کف ّ و پیشانی. (دستور اللغه).
لغت نامه دهخدا
دقاریر
- دقاریر
- جَمعِ واژۀ دِقرار. (اقرب الموارد) (منتهی الارب). رجوع به دقرار شود، جَمعِ واژۀ دِقراره. (اقرب الموارد) (منتهی الارب). رجوع به دقراره شود، جَمعِ واژۀ دُقروره. (منتهی الارب). رجوع به دقروره شود، جَمعِ واژۀ دُقرور. (منتهی الارب). رجوع به دقرور شود
لغت نامه دهخدا
ابازیر
- ابازیر
- جمع بزر آنچه در دیگ کنند از ادویه و بوی افزارهای خشک
فرهنگ لغت هوشیار